مجرم فراری

اَعِرِ اللهَ جُمجمَتک

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

مجرم فراری

من یک فراری ام، یک مجرم فراری

۶۹ مطلب با موضوع «سبک زندگی» ثبت شده است


یکی از مزیت های نماز جمعه، مخصوصا از نوع روز قدسش، دیدن آدم هایی از تمامی برهه های زندگیه. 

برادر

دوست

رفیق

معلم

شخصیت

داداش

...

خسته شدم، دیگه جلو نرفتم با بعضیاشون سلام علیکم بکنم.

حال خوشی بود.

مجرم فراری
۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
یکی از بهترین لحظات زندگی مشترک اون موقع هایی هست که خدا بهت من حیث لا یحتسب میرسونه. یه وقتی که نیاز داری و دقیقا همون قدر از یه جایی میرسه یا یه وقتی که یهویی و یه جوری که فکرش رو هم نمی کنی یه پولی بهت میرسه و بعد میفهمی همون قدر خرج داشتی و خدا برات پیش دستی کرده.
حقیقاتا که تنها نمی مونی. حواسش بهمون هست. خیلی عجیب و خیلی شگفت آور.
واقعا تو وجودت میشینه این آیات قرآن. این جوری لذتش خیلی بیشتره.

پ.ن: و انکحو الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم
ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله
و الله واسع علیم
مجرم فراری
۱۰ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۵۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

حالا

من

پنجشنبه شب

حسرت حلقه ولایتی که دیگر نیست

و رفقا و اساتیدی که کمتر می‌بینمشان

یادش بخیر

):

مجرم فراری
۰۲ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر
پنجشنبه
ظهر خدمت پدر و مادر
شب برنامه تفسیر کوی دانشگاه حاج آقا
حال خوش روضه و توسل
دیدن رفیق قدیمی و حال و احوال پرسی
اعصاب خوردی از اینکه جور نشد برم فوتبال
اه
همه اش خوب بود این آخری خراب کرد
چقدر گیریم وجدانا
مجرم فراری
۱۴ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شنیدین که میگن باطن زندگی خودتون رو با ظاهر زندگی بقیه مقایسه نکنید؟ یکی از مشکلات زندگی‌های امروز ما همین داستانه. طرف همه‌اش در حال مقایسه کردن همسر خودش با دیگرانه، اون وقت میگه چرا زندگیم اینجوریه. بله اگه برنامه مون شد مقایسه کردن همسرمون با همسر دوستان و اهل فامیل و همسایه‌هامون، نتیجه‌اش میشه درگیری‌های ذهنی و عدم آرامش تو زندگیامون.

جونم بهتون بگه، یکی از دلایل مقایسه کردنامون اینه که خیلی رؤیایی فکر می‌کنیم. سطح توقعاتمون از طرف مقابلمون خیلی بالاست و فکر نمی‌کنیم که مثلاً خودمون مگه چقدر آدم کاملی هستیم؟ باید حواسمون باشه که زندگی هر زوجی منحصربه‌فرده و نمیشه با زندگی بقیه مقایسه‌اش کرد. خیلی وقتا اگه از مشکلاتِ پشت پرده‌ی زندگی بقیه با خبر بشیم از صبح علی‌الطلوع تا آخر شب خدا رو شکر می‌کنیم که چه همسر و زندگی خوبی بهمون داده. یا مثلا خیلی خوشیا و خوبیا رو ما تو زندگیامون داریم که بقیه ازش محروم هستند و برای همین هم هست که میگن نباید خیلی تو چشم بذاریمشون و باید طبیعی زندگی کنیم که خدای نکرده خودمون باعث ایجاد زمینه مقایسه تو بقیه نشیم. بگذریم.

راه‌چاره‌ اینه که دست از مقایسه برداریم و حواسمون رو به ویژگی‌های مثبت طرف مقابلمون جمع کنیم. یه کم از خواسته‌های رؤیایی‌مون دست بکشیم و با واقعیت زندگی کنیم. حالا اگه هم می‌بینیم که همسرمون خدای نکرده یه ایرادی داره یا واقعاً (!؟) یه مشکلی تو اخلاق و رفتارش هست، باید سعی کنیم با محبت و به شیوه درست کمکش کنیم که به سمت بهتر شدن بره. اینجوری زندگی‌مون شیرین‌تر میشه و رضایتمون ازش بالاتر میره.

 


مجرم فراری
۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

حتماً هممون اسم "ازدواج دائم و موقت" به گوشمون خورده، ولی شاید خیلی هامون اصلاً ندونیم که "ازدواج سفید" دیگه چه صیغه آیه. ازدواج سفید یعنی زن و مرد بدون هیچ تعهد و رسمیتی برن زیر یه سقف و تا یه مدت نامعلوم با هم زندگی کنن. یادمه از قدیم پدر بزرگ و مادربزرگامون می‌گفتن "ایشالا سفید بخت بشی جوون"؟ یه دسته خیلی خیلی معدودی مثل اینکه منظور رو اشتباه گرفته باشن، فکر کردن یعنی ازدواجت سفید باشه. نه عزیز دلم، منظور اون نبوده که شما فکر کردی. صد و هشتاد درجه داری خلاف میری. به قول شاعر، این ره که تو می‌روی به ترکستان است. این افتخار نیست که بدون قبول کردن مسئولیت و بالا و پایین‌های زندگی، که آدم رو می سازه، به خیال خودت بخوای میانبر بزنی. این سیاه بخت شدنه عزیز دلم. این سفیدِ سیاه‌تر از سیاه از همونجایی اومده که وضعش معلومه. خودشونم وسطش گیر افتادن.

به خاطر همین بی‌مسئولیتی هر دو طرفم هست که اصل داستان به هیچ، بنده و ممکنه با اولین و کوچیک‌ترین مشکل بزنن زیر میز. اون وقت با اینکه هر دو طرف آسیب جدی می بینن ولی زن بیچاره از اینجا مونده و از اونجا رونده میشه و مرد هم هیچ چیزی رو تقبل نمی کنه. یا مثلاً تضمینی نیست تا این مرد و زنی که نسبت به هم تعهد مشخصی ندارن دو روز دیگه وسط رابطشون پای نفر سومی باز نشه. یا مثلاً وضعیت بچه‌دار شدن تو این زندگی‌ها معلوم نیست. یا میرن به سمت بچه دار نشدن و کم شدن نسل، یا بچه دار میشن. اون وقته که اون بچه هیچ هویت قانونی درست و درمونی نداره و بلا تکلیف عالم میشه. و البته هیچی هم بدتر از استرس و عدم آرامش خیال نیست، که میوه این رابطه‌ست.



پ.ن: با تشکر از دوست عزیزم، آقای اسدی
مجرم فراری
۰۹ تیر ۹۷ ، ۱۰:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
با کلی ذوق و شوق رفتیم نارگیل خریدیم و کلی هم تعجب کردیم که بابا این چه مدلشه و قبلا ها که اینجوری نبود پوستش و الخ.
نارگیل

حالا با کلی زحمت و کثیف کاری و مکافات اومدیم پوستشو  کندیم و مثلا شیره (بخوانید آب) اش رو در آوردیم و نارگیل علیه ما علیه رو شکوندیم.
ببینید تهش اش چی شده شما رو به خدا، خسر الدنیا و الآخره
نارگیل 2
نارگیل 3
وجدانا با نارگیلا چی کار کردین که این شکلی شدن
میمونا چی میکشن بدبختا


مجرم فراری
۲۶ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۵۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
هر چقدر هم که برایت بچینند و مرتب کنند و جابجا کنند باز هم تو باید خودت مرتب کنی. دست کم یکی دو هفته طول میکشد که زندگی به روال بیفتد و وسایل سر جایِ کاربردیِ خودشان بروند. در همین حین باید سعی کنی خانه داری خانمت را با کسی، مخصوصا مادرت مقایسه نکنی، همانطور که او تو را با پدرش مقایسه نمی کند. البته برای کسی مثل من که مرض تقارن و چینش منظم دارم یک مقدار سخت می شود اما کم کم همه چیز سر جایش می رود.
بعد از آن بایدبرای زمان هایتان برنامه بریزید. زمان با هم بودن، زمان کتاب خواندن، غذا خوردن، خوابیدن، بیدار شدن و بقیه روزمرگی هایتان.
یکی از کارهایی که می شود به خوبی انجام داد ایجاد عادات خوب است. تا اول کار هستی باید ایجاد کنی و جا بندازی. 
کم کم همه چیز مرتب می شود، توکل کن، توسل کن و حواست را جمع کن.
مجرم فراری
۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
خسته ای از خودت و اطرافیانت
سر کاری
حوصله نداری و دست و دلت به کاری نمی رود
وبلاگ آقا معلم رو میخونی و حالت بدتر می شود
از لینک مطلب میروی به "آبیاری گیاهان دریایی"
و از آنجا یکی از نظرات را میخوانی
با خودم چه کرده ام
چرا منِ 24 ساله هیچ نشده ام
چرا وقتی خودم را با شما مقایسه میکنم حالم از خودم بهم میخورد
این رسم زندگی نبود!
Capture.PNG
مجرم فراری
۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

همین فاصله چندین و چند روزه برای نوشتن این مطلب خودش گویای این قضیه هست که هنوز نتوانسته ام کارهایم را مدیریت (بحران!) کنم. بگذریم.

گفته بودم که راه کار های مختلفی را برای ساماندهی به کارها و برنامه هایم امتحان کردم. بعضی را مدت کوتاهی و بعضی را مدت بیشتری امتحان کردم و سازگاری اش را بررسی کردم. در نهایت به یک سیستم ترکیبی رسیدم که فعلا از آن استفاده میکنم. در این سیستم باید وجهه های مختلف زندگی خود را دسته بندی کنید. مثلا من گاهی اوقات شاغل فلان مجموعه هستم و گاهی اوقات دانشجوی فلان رشته. گاهی اوقات آقای زندگی و گاهی اوقات رفیق برادرانم. گاهی اوقات فرزند خانواده ام و گاهی اوقات فلان فعال اقتصادی. گاهی اوقات برنامه های مطالعاتی و معرفتی دارم و گاهی اوقات در تفریحات سالم زمان میگذرانم.* 
باید این وجهه های مختلف را جدا جدا دید و کار های مربوزط به هر کدام را لیست کرد. وقتی خرده کارها و کارهای برزرگ و حتی از جنس چشم اندازت را بنویسی و خیالت راحت شود که چیزی از قلم نیفتاده راحت تر می توانی برنامه ریزی کنی. حالا که ریز و درشت کارها را نوشتی باید بروی سراغ جدول فوری ضروری (+) که قبلا گفته بودم. حالا کارهایت را درون آن جدول جا می دهی تا ترتیب عمل بهشان مشخص شود.
یک کار دیگری هم این وسط می شود انجام داد. مثلا تو آدمی هستی که حافظه ضعیفی دارد. یک تقویم بردار و شروع کن کارهای هر روز را که باید در آن روز انجام دهی درون همان صفحه بنویس. اهمیت این کار برای قرارهای تو و برنامه های زمان دارت بیشتر مشخص می شود. حتی می توانی برای کاری که باید کم کم انجام دهی یا زودتر دنبالش بروی از روز های قبل یادآوری بنویسی. وقتی شب قبل کار های فردا را مرتب شده داشته باشی یا مرتبشان بکنی سعی میکنی تا فردا درست تر از زمانت استفاده کنی و کمتر هدر رفت داشته باشی.
این ها البته بخشی از تلاش ناقص این روز های من، برای مرتب کردن کارها است که خیلی وقت ها با تبلی خودم، همین هم اجرایی نمی شود.
منتظرم تا اساتید و رفقا نظراتشان را بگویند تا همه استفاده کنیم.



* اصلا این طور نگاه کردن به کارها درست هست یا نه ؟؟!
مجرم فراری
۱۹ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر