مجرم فراری

اَعِرِ اللهَ جُمجمَتک

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

مجرم فراری

من یک فراری ام، یک مجرم فراری

۶۹ مطلب با موضوع «سبک زندگی» ثبت شده است


برنامه ریزی

شاید بیش از دو یا سه سال است که درگیر مرتب و منظم کردن کارهایم و نوشتن آن ها هستم. تلاش برای اینکه بتوانم تمامی کارها را به خوبی انجام دهم و چیزی این وسط گم نشود. تقارن افراطی ذهنی هم کارم را سخت تر کرده و دوست دارم که تمام امور را بتوانم در ذهنم دسته بندی کنم و با احاطه کامل چیزی گم نشود.

امتحان کردن راه های مختلف از برگه چک نویس و سر رسید و دفترچه یادداشت و اپ های موبایلی، و روش های مختلف مانند جدول فوری و ضروری (+)، که توصیه آقا معلم بود، و قورباغه(+) و غیره هم بخشی از تلاش من بود.
حالا به یک ملقمه ای رسیدم که بعضا کارهایم را راه میندازد و بعضی مواقع هم گیر و گورهایش اذیتم میکند.
کم کم توضیح خواهم داد.

مجرم فراری
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

یکی از ویژگی های اخلاقی بد، این است که تو نتیجه گرا باشی. به این معنی که هر کاری که می کنی حتما این انتظار در تو باشد که نتیجه را ببینی، اگر به هر دلیلی نتیجه را ندیدی، یا نتیجه خیلی محسوس نبود و در طول عمل، رسیدن به نتیجه، و پیشروی حس نشد، یا اصلا از همان اول نتیجه را دور از دسترس دیدی، شل می شوی و نمیتوانی با قدرت و شور کار را ادامه دهی.
بر عکس، اگر کاری کردی که زودبازده بود و یا نتیجه ملموس و محسوسی داشت، حس خوبی خواهی داشت و با قدرت و نشاط آن کار را انجام می دهی.



پ.ن: امروز داشتم این مطلب را می خواندم که دوباره این اخلاق بدم گُل کرد:


جوانان عزیز! آنچه که امروز اتفاق افتاده است، این نیست که یک دولتی در کشوری با مواضع خاصی بر سر کار آمده، مثل اینکه هر دولتی یا هر کشوری یک مواضع خاص سیاسی دارد؛ مسئله‌ی ما و مسئله‌ی جمهوری اسلامی این نیست، مسئله‌ی یک پدیده‌ی عظیم و بتدریج توسعه‌یابنده و ریشه‌دواننده‌ی در یک بخش مهمی از دنیاست؛ تشکیل یک نظامی که معنویت، جزو بافت اصلی آن محسوب میشود. این یک پدیده‌ی بسیار مهم و مورد نیاز بشریت هم هست، که مورد استقبال قرار گرفته است و بیشتر هم خواهد شد. نظامی که بر اساس تفکر و معرفت اسلامی بر سر کار بیاید، نظامی است که مسائل معنوی انسان، جزو عناصر اصلی آن خواهد بود. خصوصیت این نظام، این نیست که به مسائل مادی توجه نخواهد کرد و هدفش را فقط معنویات قرار خواهد داد، نه؛ این یک مغالطه و نشانه‌ی غلط دادن است؛ که در تبلیغات جهانی علیه ما، این نشانه داده میشود. به هیچ‌وجه این‌گونه نیست؛ بلکه معنای تشکیل چنین نظامی، این است که عنصر گمشده‌ی از میان بشر، یعنی عنصر «معنویت» - که تحت تأثیر پنجه‌ی قدرتمندِ قدرتمندان عالم است - به زندگی بشریت برمیگردد. همچنانی که انسان به نان و هوا و غذا و صنعت و علم و پیشرفت و لذایذ زندگی نیازمند است، به ایمان و تقوا و پاکی و پاکدامنی و طهارت دل و نورانیت دل و مجذوب معارف الهی شدن هم نیازمند است؛ به اخلاق حسنه و مکارم اخلاقی هم نیازمند است. این بخش دوم را پنجه‌ی مؤثر قدرتمندان مادی دنیا، بتدریج از میان بشریت دور کردند؛ صد سال پیش مثل امروز نبوده؛ دویست سال پیش باز بهتر بوده است. این خاصیت یک نظام ویژه در وضع کنونی جهان است. این نظم موجود جهان - که از صد سال، صدوپنجاه سال، دویست سال قبل قوّت گرفته - اقتضائش همین بوده که دامن معنویت بتدریج از فضای زندگی انسان جمع بشود و این به ضرر بشریت تمام شده است. بشر به پیشرفت علمی نیازمند است، به اکتشافات پی‌درپی - همچنان که امروز بشر سرگرم این اکتشافات است و پیشرفتهای شگفت‌آوری دارد - نیازمند است؛ اما در کنار معنویت. خوب، نظام اسلامی هم، آن نظامی است که میخواهد این عنصر گمشده‌ی از تمدن و حیات بشری را به محیط زندگی بشر برگرداند. این در بیان، کارِ آسانی است؛ اما در عمل، هم کار مشکلی است، هم معارضانِ خیلی گردن‌کلفتی دارد. همه‌ی کسانی که منفعتشان در دنیا با ایجاد جنگ همراه است، با این مخالفند؛ همه‌ی کسانی که کار و بارشان در دنیا با ترویج سکس سکه میشود، با این مخالفند؛ همه‌ی کسانی که میخواهند سررشته‌ی ثروتهای حیاتی ملتها را به دست گیرند، با این مخالفند؛ همه‌ی کسانی که قدرت‌طلبی برایشان هدف اصلی است - در حکومتهای کوچک و بزرگ دنیا - با این مخالفند. یعنی معارضانِ گردن‌کلفتی دارد.

خوب، حالا این نظام در ایران آغاز به کار کرد؛ کلنگش زده شد، بنایش به وجود آمد، تعالیم اولیه‌اش هم مثل مصالح ابتدایی کار، پای کار ریخته شد و به نحوی، سازندگی و بنّاییِ آن هم شروع شد. اولاً یک نظام مثل یک بنا، مرده نیست؛ مثل یک موجود انسانی است؛ کمبودهایی پیدا میکند و میتواند این کمبودها را جبران کند؛ اگر غفلت کند، جبران نخواهد شد؛ اگر دقت کند و تلاش و سعی کند، زودتر و بهتر جبران خواهد شد؛ یعنی مثل یک موجود پویا و پیش‌رونده. یک نظام انسانی، این‌چنین است. بنابراین ما داریم با چالش پیش میرویم. و البته قضاوت من این است که ما به طور محسوسی هم در همان جهت اهداف و آرمانهای اسلامی این نظام پیش رفته‌ایم. یکی از دلائلش این است که امروز نسل سوم و چهارم انقلاب، با آرمانهای اسلامی آشنا و به آن علاقه‌مند است و گرایشش به مظاهر اسلامی زیاد است، و این آمادگی را دارد که اگر تجربه‌ای در کشور به وجود بیاید که کارهای دشوار را از این نسل بخواهد، آنها را انجام بدهد؛ مثل دوره‌ی جنگ تحمیلی. یعنی این‌طور نباشد که بعضی وضع کنونی ما را با دوران جنگ تحمیلی مقایسه کنند؛ دوران جنگ تحمیلی، یک آزمایش و کوره‌ی عملی بود؛ اگر در هر کشوری آن‌چنان وضع و آزمایشی به وجود آید، جانهای تشنه و آماده‌ی به کار میآیند و استعدادها به فعلیت میرسند. امروز آن شرایط وجود ندارد؛ اما اگر به وجود آید، همان وضعیت پیش خواهد آمد؛ آن چیزی که من دارم مشاهده میکنم، این است.

ما پیشرفت داشته‌ایم و در این ریزش و رویشی که نظام اسلامی دارد، مجموعاً رویش ما از ریزشمان بیشتر بوده است و پیش رفته‌ایم؛ علاوه بر اینکه در میدانهای گوناگون دیگر - میدانهای علمی و غیره که شماها گفتید و میدانید و بیان شد - پیشرفتهای زیادی داشته‌ایم. ولی همچنان کار در ابتدای خود قرار دارد؛ ما اولِ راهیم؛ ما ابتدای راهیم. اولاً باید نظام را از لحاظ مبانی معرفتی‌اش کامل کنیم. ثانیاً بنای نظام را باید بر اساس آن مبانی معرفتی کامل کنیم؛ یعنی نظام اسلامی، دولت اسلامی و کشور اسلامی، هر کدام مترتب بر همدیگر است؛ اینها همه یکسان و یک چیز نیستند. تا کشور، اسلامی بشود، ما خیلی کار داریم. تا مکارم اخلاق اسلامی و دانشگاه اسلامی - همین توقعاتی که شما دارید و آرزوهای بلندی که به حق در نسل جوان ما هست - تحقق پیدا کند، راه طولانی‌ای داریم. اینکه میگویم اول کار هستیم، یکی از نشانه‌هایش این است. و از طرف دیگر، این فکر، فکری نیست که در چهارچوب حصار جغرافیایی یک کشور بگنجد و بتواند بماند؛ این، به طور طبیعی باید انتشار پیدا بکند و عقبه‌ی عاطفی و فکری ملتها را برای خودش کسب کند. البته از اول انقلاب، موارد متعددی از این را ما دیده‌ایم و پیش آمده است؛ امروز هم همین است؛ منتها احتیاج دارد که این عقبه، هر چه بیشتر استمرار داشته باشد.

برای اینکه ما بتوانیم به این آینده‌های مطلوب برسیم، احتیاج به نسل جوانِ باهمتِ پُرانگیزه‌ی مؤمنِ تلاشگرِ کاردانِ راه‌بلد داریم. یکی از شرایط اصلی‌اش مؤمن بودن و متقی بودن است؛ اینکه میگوییم تشکلهای اسلامی و محیطهای دانشجویی، معارف و معرفت اسلامی را در خودشان عمق ببخشند، برای این است که بتوانند این بار سنگین را بر دوش بگیرند و به منزل برسانند؛ والّا نمیشود. این نکته و حرف اصلی ما با مجموعه‌های دانشجویی است.۱۳۸۵/۰۷/۲۵

بیانات در دیدار دانشجویان نمونه‌ و نمایندگان تشکل‌های مختلف دانشجویی

مجرم فراری
۲۴ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

وسط این کارهایی که با علاقه و بی علاقه بینشان مانده ام، بدترین چیز این است که آرامش ذهنی نداشته باشی، و وقتی بدنت ضعیف بشود و تو هم قوی نباشی و زود از نظم خارج بشوی، آن وقت با یک تلنگر از آرامش ذهنی هم دور می شوی. انگار روی یک طناب راه میروی و با اینکه حالت خوب نیست باید کار را تمام کنی، پس کج دار و مریز پیش میروی و می خواهی که زودتر تمام شود، و می دانی که آخرش حسرت می خوری که از آن لحظات و فرصت ها استفاده درست و حسابی نکرده ای.

خدایای، این وسط مرا با خودت تنها کن

مجرم فراری
۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۸:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
حجامت می کنیم، قربة الی الله.




پ.ن:
رسول خدا(ص) فرمود: هر کس روز سه شنبه هفدهم یا نوزدهم یا بیست و یکم ماه قمرى حجامت کند شفاى بیمارى یکسال او خواهد بود.
طبق فرمایش امام صادق (ع) باید از روز هفدهم به بعد ماه های قمری حجامت کرد، چرا که در روزهای بعد از کامل شدن ماه (بعد از 15 ماه قمری) خون، رقیق و صالح به طرف داخل بدن برگشته و اخلاط غلیظ به دلیل ثقیل بودنشان هنوز در سطح باقی مانده اند و به وسیله حجامت که یک پاکسازی از بافتهای سطحی بدن است به خوبی خارج می شود.
طبق روایات، حجامت در سه شنبه ای که با 17 ماه قمری مصادف شود بسیار تاکید شده و بخصوص حجامت در این روز برای درمان سردرد تاکید شده.

(متن بالا را یکی از رفقا داد، صحتش را من که اهلش نیستم بدانم، ولی توکلت علی الله انجام دادیم)
مجرم فراری
۰۴ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
مدتی هست که به بهانه های مختلف عقب می اندازمش، مثلا چند ماهی به خاطر کنکور و دلایل دیگر، ولی حالا تصمیم گرفتم یک مقدار از فضای مهندسی خارج بشم! (منظورم همین درس های نصفه و نیمه ای هست که میخونم و نمیخونم) و یه مقداری هم مطالعات جانبی و معارفی ام رو زیاد کنم.
همین چند وقت پیش هم گفته بودم که هوای محتواهای جناب ع.ص رو کرده ام، حالا به نظرم بهانه خوبی هست که با سخنرانی های پیشنهادی استاد شروع کنم تا موتورم گرم بشه و ان شاالله مطالعاتم رو گسترده تر کنم.
مجرم فراری
۰۲ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

حاج آقای قاسمیان

معارف می خواهید به فقرا سرکشی کنید. این که چه ربطی دارد را من هم نمی دانم! ولی ربط دارد. برای من مسجل شده که بعضی وقتها که رزق و روزی علمی من کم شده، سرکشی به فقرایم کم شده. باید بروم آن کار را انجام بدهم. باید بروم با کودکان کار فوتبال بازی کنم، باید اردوی جهادی بروم و ... چه ربطی دارد از آن چیزهایی است که ما نمی فهمیم!

اگر کسی معارف میخواهد به فقرا سرکشی کند. برود دل فقرا را خوش کند. الان این کودکان کار، بچه های معصومی هستند. پولی جمع کنیم این ها را بفرستیم مشهد! ته آرزوی این ها همین مشهد است. بعد هم اینکه بیایید و سر بزنید و کیف کنید و حال کنید...


🔹 متن: جلسه تفسیر سوره بقره، 23 اردیبهشت 95 | حاج آقای قاسمیان

🔸 تصویر بالا: مدرسه کودکان کار صبح رویش




منبع: کانال تلگرام حجت الاسلام قاسمیان

مجرم فراری
۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خیلی وقت ها که حرف از توکل به خدا و واگذاری امور به او می شد، من این داستان به ذهنم میزد که اگر توکل می کنم خودم هم باید بهترین عملکرد رو داشته باشم تا نتیجه صلاح من و نتیجه خوب برایم رخ بده، تا خیالم از بابت نتیجه راحت بشه.

همین موضوع یکی از دلایلی بود (و هست؟) که همیشه من را در ین زمینه شُل می کرد.

حالا با خودم فکر میکنم که من ناقصم و ضعیف، اصلا عملم هم کم هست و کلی تنبلی میکنم، ولی عیبی ندارد و با همین حال حس و اعتقاد توکل را در خودم تقویت کنم. ان شاالله که در نحوه عملم هم تلاش بیشتری کنم و توفیقم بیشتر بشود.
این طور خیال راحت تری هم دارم.

مجرم فراری
۲۲ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

پریشب و البته امروز یکی دو فایل صوتی از آقای علی صفائی (عین صاد) گوش دادم. صدای این آقا به دلم نشست. خیلی ترغیب شدم که بروم سراغ اشان. البته این هم مثل خیلی کارهای دیگر دوست دارم خودم بهش برسم و نه زور و اجبار و ادخال دیگران.

مجرم فراری
۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
نمی دانم کی بود یا کجا بود که اینطور شد، ولی معمولا و احتمالا بعد از هر خرابی که به بار می آوردم در همان عالم بچگی مادرم در اوج محرمیت با من بود و من می توانستم آن خراب کاری ام را با او در میان بگذارم. حالا گاهی عصبانی می شد و گاهی هم نه، اما خلاصه خیلی از مشکلات لاینحل در همان عالم کودکی حل می شد.
حالا مثلا بزرگ تر شده ام و خراب کاری های بزرگ تر به بار می آورم. اتفاقاتی و مشکلاتی که با هیچ کس نمی شود در میان گذاشت. نمی دانم کی بود یا کجا بود که اینطور شد، ولی من ماندم و حضرت مادر. مشکلاتم را فقط به او می توانم بگویم. در همین عوالم مثلا بزرگی من، حضرت مادر محل رجوع من است. شده ام مثل بچه تخسی که آخر شب بالاخره برمی گردد در خانه و مطمئن هست که مادر او را تنها نمی گذارد....

گر نگاهی به ما کند زهرا (س)
درد ما را دوا کند زهرا (س)
مجرم فراری
۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
بعضی ها هم مثل مگس هستند، فقط دور کثافات می چرخند و روی آن ها می شینند، هیچ خوبی یک مجموعه ای را نمی بینند و فقط از مشکلات و اشتباهات و بدی هایش حرف می زنند و دم می زنند. 
خوبیهای فراوان را ندیدن، و بدی های اندک را دیدن،
خدا بینایتان کند کور ها.

مجرم فراری
۲۷ دی ۹۴ ، ۱۰:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر